سفارش تبلیغ
صبا ویژن

عشــق سنــگی رو بــاید مچـــــاله کرد

 

آنگاه که ضربه های تیشه زندگی را بر ریشه آرزوهایت حس میکنی

 

به خاطر بیاور که زیبا ترین شهاب ها از شکستنه قلب ستاره هابوجود می آید

    

 

ساکنان دریا بعد از مدتی صدای امواج را نمی شنوند... عجب تلخ است، قصه ی عادت 

 

حکمت وزیدن باد رقصاندن شاخه ها نیست شاید امتحان ریشه هاست

 

همیشه ابرا میبارن ولی آدما عاشق ستاره ها میشن

 

نامردیه اون همه گریه رو به یه چشمک فروختن 

  

ما واقعا تا چیزی رو از دست ندیم قدرش رو نمی دونیم ولی در عین حال تا وقتی که

 

 چیزی  رو دوباره به دست نیاریم نمی دونیم چی رو از دست دادیم


نوشته شده در دوشنبه 89/4/28ساعت 2:36 عصر توسط بهنــاز نظرات ( ) |

چـنـــــــد روزی اســـت کــــــــه تنـــــــــــهـــــا بـــــه تــــــــــــو می انــــــــــدیــشــــم

از خــــــودم غـــــافــــــــلم امــــــا بـــــــــه تــــــو مـی انـــــدیــشــــــــم

شــب کــه مــــهــتــاب در آیـیـــنــــــه مــن می رقـــــــصـــــدـ

می نـشــیــنــم بـــــه تـــماشــــا بــه تــو می انــدیـشم

همـه ی روز بـه تـصــویر تـــو می پـردازم

هـــــــمــه ی گـــــــریـــــه شـــــب را بـــــه تــــــــو مــــــی انـــــــــــدیــــــــشـــــــم

کـــیـســتــی؟ خـــــواب و خـــــیـــالی؟ ســـفــــــری؟ چــــیـــســـتــــی؟

کــه در خــــــلـــوت ایــــن شــــبــهـا بـــــه تــو می انـدیشـم

لــحـظـــه ای یــاد تو از یــــاد من خــارج نــیــســت

یــا در آغــوش منی یــا بــه تـو می اندیشـم

.•*..*•.           .•*..*•.            .•*..*•.

دوستای عزیزم

از این به بعد نمیتونم همیشه خبر آپ کردن وبمو بهتون بدم

و به احتمال زیاد زود به زود آپ میکنم


نوشته شده در سه شنبه 89/4/22ساعت 11:52 عصر توسط بهنــاز نظرات ( ) |

 

انتظارِ شیرین سخـــته

اما سخت تر از اون ،تلخیه اینه که بدونی یکی انتظارتو میکشه

دل تنـگی سخـــــــته

اما سخت تر از اون اینه که بدونی یکی دلتنگته

دعاهای پی در پی واسه برگشتنه معشوق سخته

اما سخت تر از اون اینکه دعا کنی فراموشت کنه

و بدونی دعای هیچ کدومتون مستجاب نمیشه

سخته حکایت از جدایی و بی وفایی و شکست

اما سخت تر اینه که بگه هنوزم دوست دارم


نوشته شده در سه شنبه 89/4/22ساعت 11:51 عصر توسط بهنــاز نظرات ( ) |

 

سلام دوستای عزیز

امروز فهمیدم حال یکی از عزیزانم خوب نیست

ازتون خواهش میکنم هم برای خودش هم برای رسیدن به حاجتش دعا کنید

اگه ممکنه برای این موضوع آیة الکرسی بخونید

بسم الله الرحمن الرحیم

 اللّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لاَ تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلاَ نَوْمٌ لَّهُ مَا فِی

 

السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الأَرْضِ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ

 

مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلاَ یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِمَا شَاء

 

وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَلاَ یَؤُودُهُ حِفْظُهُمَا وَهُوَ الْعَلِیُّ

 

الْعَظِیمُ*لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ

 

بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىَ لاَ انفِصَامَ

 

لَهَا وَاللّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ * اللّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُواْ یُخْرِجُهُم مِّنَ

 

الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّوُرِ وَالَّذِینَ کَفَرُواْ أَوْلِیَآؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم

 

مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُوْلَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ

 

فِیهَا خَالِدُونَ*

خیلی ممنون

.................................................

سلام سلام دوستای عزیزم میخوایم بریم مسافرت،ببخشید که وقت ندارم بیام جواب کامنتاتونو بدم

از همتونم واقعا ممنونم که دعا کردید 

فعلا بابای 


نوشته شده در یکشنبه 89/4/13ساعت 4:45 عصر توسط بهنــاز نظرات ( ) |

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی بین آنها در گفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع « خدا » رسیدند. آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد. مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟
آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مشکلات بود؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.به محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست، به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند

آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم
مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد

آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند

مشتری تائید کرد: دقیقا ! نکته همین است. خدا هم وجود دارد

فقط شما به او مراجعه نمی کنید و دنبالش نمی گردید. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد


نوشته شده در جمعه 89/4/11ساعت 7:2 عصر توسط بهنــاز نظرات ( ) |

 

سلام به دوستایی که میخ نگاهشون لاستیک دلمو پنچر کرد

تا تو جاده رفاقت بمونم

از همه تون ممنون به خاطر آرزوی موفقیت واسه من

ایشالله در تمام مراحل زندگیتون موفق باشید

 

شما هم از رو این طناب بپرید

 


نوشته شده در سه شنبه 89/3/25ساعت 9:9 صبح توسط بهنــاز نظرات ( ) |

 

هر گاه آدمی قدمی به سوی خدا بر می دارد خدا بیش از سنگریزه های دنیا به سوی او گام بر می دارد.

شبی خواب دیدم با خدا در ساحل زندگی قدم میزنم و رد پاهایمان روی شنهای ساحل باقی می ماند! وقتی در انتهای راه برگشتم و به پشت سر نگریستم دیدم در مسیر زندگی انجاهایی که سختیها و رنجها مرا در هم پیچیده بود رد پاها یکی شده وتنها مانده بودم ! به خدا گله کردم که چرا در شرایطی که از همیشه بیشتر به تو محتاج بودم مرا تنها گذاشته بودی ؟ خدا گفت : عزیزم من هیچ گاه تو را تنها رها نکردم وهمیشه با تو بوده ام ! انجاهایی که رد پاها یکی شده ـ رد پاهای من است که تو را در آغوش گرفته بودم تا سختیها تو را نیازارد

*قابل توجه اونایی که از خدا گله میکنن*

 

بعلاوه خدا باشی منهای هر چیزی زندگی می‌کنی

 

خدایا

آن گونه زنده ام بدار

که نــــــــــشکند دلى

از زنده بودنـــــــــــــم

و

آن گونه بمـــــــــــیران

که به وجد نیاید کســـى

ازنبودنــــــــــــــــــــــم


نوشته شده در سه شنبه 89/3/25ساعت 9:8 صبح توسط بهنــاز نظرات ( ) |

سلام دوستای عزیز،جوابه کامنتاتونو بعد از امتحانای خرداد میدم

درسته یه ماه نیستم اما فراموشتون نمیکنم امیدوارم این فاصله زمانی منو به فراموشی

نسپاره

اونایی که درس مرس دارن برن بخونن بقیه هم به زندگیتون برسید

دست به گاز نزنیداااا،جیزه

تا من بیام

موفق باشید

فعلا خدانگهدار همتون    

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/2/23ساعت 11:17 عصر توسط بهنــاز نظرات ( ) |

 

حضرت حیدر به نام فاطمه حساس بود
خلقت از روز ازل مدیون عطر یاس بود
ای که ره بستی میان کوچه ها بر فاطمه
گردنت را می شکست آنجا اگر عباس بود
شهادت حضرت زهرا (س) بر شما تسلیت باد


نوشته شده در پنج شنبه 89/2/23ساعت 11:15 عصر توسط بهنــاز نظرات ( ) |

 

حتی واژه ها هم بغض های نشکسته را نمیخوانند

 

نمیخوانند تا بغض هایم هم بستر واژه ها شوند

 

در این وادی بوی مرگ عشق می آید

 

نمیخوانند

 

آسمان ها هم نمیخوانند،در آغوش نمیکشن،روح عشق را

 

بغض های نهفته،حصار شیشه ای اشک را نمیشکنند

 

مدت هاست این بغض زیر آوار سکوت، محبوس مانده

 

توی چشمام،یه طرف حلقه اشک،یه طرف تصویر خاک این آوار

 

گِل به پا کرده،مثله یه مرداب،دارم غرق میشم

 

بشکن،بغض نشکسته حرفام

 

نوشته شده در

1389/2/6

12:40


نوشته شده در جمعه 89/2/17ساعت 6:6 عصر توسط بهنــاز نظرات ( ) |

<      1   2   3   4   5      >

Design By : Pichak

کد آهنگ

کد موسیقی

عکس های سفرم به تایلند